مصاحبه با نسرین رمضانعلی
جمعبندى تجربه اول مه امسال

يک دنياى بهتر: رهبران اول مه سنندج آزاد شدند. هنوز محمود صالحى اسير است. جمعبندى تان از اين تجربه چيست؟

نسرين رمضانعلى: اول اشاره کنم که محمود صالحى هرچند در زندان بود اما اسمش بعنوان يک فعال و رهبر کارگرى در ميان هم طبقه اى هايش در ايران و دنيا مطرح بود و در تداوم اين همبستگى کارگرى جمهورى اسلامى ناچار است براى چندمين بار محمود را آزاد کند. کارگران اين را تضمين ميکنند.  شاید در حوصله یک مصاحبه نباشد که بتوان به تمامی نکات و زوایای قضیه نگاه کرد و مورد ارزیابی قرار داد اما تلاش می کنم که تیتر وار به مهمترین آنها اشاره کنم که حتما در فرصتهای دیگر بشود مفصلتر در مورد جنبش کارگری و موقعیت امروزیش صحبت کرد.
طبقه کارگر در ایران هر سال با تلاشهای فراوانی و پرداخت هزینه هائی به استقبال اول مه روز جهانی کارگر می رود. طبقه کارگر در ایران و رژیم جمهوری اسلامی هر سال همدیگر رابه مصاف می طلبند. از ماهها قبل این جدال شروع می شود. طبعا طبقه کارگر در کردستان به مثابه یک بخش از طبقه کارگر در ایران با شدت بیشتری به استقبالش روز خودش می رود. سنت این روز در شهرهای کردستان به یمن قوی بودن جنبش کمونیسم کارگری و چپ تقریبا هر ساله متفاوت تر از سایر شهرهای ایران برگزار می شود. امسال جمهوری اسلامی تا قبل از این روز تعرضاتی را آغاز کرد و عقب نشینهائی را متحمل شد.
جمهوری اسلامى قبل از اول مه امسال دستگیری فعالین کارگری شناخته شده را در دستور خود گذاشت. در عین حال تقاضا برای مجوز برگزاری توسط وزارت اطلاعات و امنیت منتفی اعلام شده بود. بطور متوسط هر روز اخبار اعتراضات کارگری در گوشه و کنار ایران در رسانه ها منعکس می شود. ما شاهد بودیم  در عین حال بیانیه و فراخوانها برای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر به اطلاع مردم می رسید. رژیم جمهوری اسلامی مجبور به عقب نشینهائی در مقابل جنبش کارگری شد. از جمله رژیمی که طی 28 سال با سرکوب و وحشیگیری می خواست این روز ر انادیده بگیرد امسال وزیر کار با صدور یک بیانیه روز جهانی کارگر را تعطیل اعلام کرد! این بزرگترین دستاورد بود برای طبقه کارگر که ثمرات بیش از دو دهه مبارزه کارگرى در ایران بود. این موفقیتی غیره قابل بازگشت برای طبقه کارگر در ایران است.
اما از نظر من تفاوتهای قابل ملاحظه ای در برگزاری مراسمهای اول ماه مه در ایران بود از جمله مراسم در شهر سنندج این تفاوت را بیشتر بنمایش می گذاشت.  در شهر سنندج مراسم مستقلی از جانب تشکلهای کارگری فراخوان داده شد. همزمان با این مراسم خانه کارگریها نیز مراسمی را فراخوان دادند. کارگران در مراسمی که توسط تشکلهائی که از آن خود می دانستند شرکت کردند. درمقابل ندادن مجوز برگزاری روز جهانی کارگر، رسما فعالین کارگری و تشکلهای کارگری  و سخنگویانشان اعلام کردند ما مراسم خود را برگذار خواهیم کرد! چنین جوابی از طرف شیث امانی دبیر اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار  و برگزار کنندگان مراسم اول ماه مه به سران رژیم حاکى از روحيه سطح بالاى جنبش کارگرى است. نشان از رشد جنبش کارگری دارد و در عین حال اعتماد بنفسی که از خود نشان دادن بی سابقه بود.
نیروهای سرکوبگر روز 11اردیبهشت محل اعلام شده مراسم را در سنندج از همان ساعات اولیه صبح محاصره کردند.
فضای از قبل نظامی شده در شهر، احضارها و دستگیری نتوانست مانع تجمع کارگران شود. تقریبا هر لحظه مردم بیشتری به تجمع می پیوستند. نگرانی رژیم از اینکه کارگران مثل 3 سال گذشته در خیابانها با شعار "کارگران جهان متحد شوید" مارش را آغازکنند ديدنى بود.  تجمع کارگران را بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.  تا چند ساعت بعد از این تعرض وحشیانه به متينگ روز جهانی کارگر در سنندج هنوز در خیابانهای اطراف جنگ و گریز بین نیروهای سرکوبگر رژیم و کارگران ادامه داشت. دهها فعال کارگری که توسط نیروهای سرکوبگر دستگیر شدند را در حين جنگ و گریز از چنگ مزدوران در آوردند و تعداد از مزدوارن توسط شرکت کنندگان گوشمالی داده شدند.

16 نفراز کارگران در این روز دستگیر شدند. حساسیت بیشتر رژیم در مورد فعالین کارگری بود که در اتحادیه کارگران اخراجی و بیکار و یا تشکل های دیگر عضو بودند. رژيم اسلامى شرط آزادى کارگران را انحلال تشکل شان اعلام کرد. رهبران و اعضای هئیت مدیره اتحادیه کارگران اخراجی و بیکار  بشدت تحت فشار قرار گرفتند  که تا منحل نکردن این تشکل آزاد نخواهید شد. اما طبقه کارگری که بر امر تشکل یابی خود آگاه است به راحتی اقدام به انحلال آن نمی کند. روز جهانی کارگر و دستگیری فعالین کارگری امری شد برای شناخته شده تر شدن چهره های فعال کارگری و تشکل نو پائی که براى متشکل کردن کارگران اخراجی و بیکار تلاش ميکند.

تقریبا در 42 روزی که فعالین کارگری در زندان بودند شاهد رودرروئی کارگران با رژیم بودیم. تعداد بیشتری از کارگران و فعالین هم سرنوشتی خود را به سرنوشت اتحادیه گره زدند و می دانستند باید سیاست رژیم را درهم بکوبند و بنظر من موفق شدند. این خوداگاهی طبقه کارگر در امر متحد شدن و اقدامات هر روزه، برای مثال در مقابل دادگستری هر روز خانواده های دستگیر شده به همراه کارگران و مردم تجمع کردند. اطلاع رسانی، صادر کردن اطلاعیه و جامعه را از وضعیت دستگیر شده ها خبر کردن، مصاحبه با مطبوعات داخلی و خارجی، و اقدامات متنوع ديگر نشان داد کارگران از اين تهديدات پوچ ابائى ندارند. در عین این مبارزه هر لحظه برای آزادی فعالین کارگرى، برگزاری مجمع عمومی کارگران و سازماندهى مراسم گلگشت، نشان داد که حتی دستگیری اعضای اتحادیه نمی تواند مانعی برای ادامه کاری و مبارزه طبقه کارگری که خود را در تشکلی متحد و متشکل کرده است باشد. وقتی به گفتگو با شرکت کنندگان در گلگشت می پردازیم  مسائل مهم مورد بحث ادامه کاری تشکل است. بنظرم این تشکل توانست در یک تند پیچ سربلند بیرون آید و موقعیت خود را تثبيت کند. نکته قابل ملاحظه حمایت کارگران از سایر شهرهای ایران بود و پیامهای حمایتی که سرازير ميشد. در عین حال خانواده های دستگیر شدگان در طول مدتی که همسرانشان در زندان بودند مورد حمایت بی دریغ مردم بودند. همسران کارگران قهرمانان محله بودند و مردم محلات به اشکال مختلف حمایت خود را از خانواده دستگیر شده ها نشان می دادند. اين صحنه ها نمونه هاى مبارزات کلاسيک کارگرى است و بسيار مهم اند و تجارب خوبى در تداوم اعتراض و مبارزه طبقه کارگر اند.

کارگران و مردم شهر سنندج علنا و با جسارت زیادی در مقابل زندان تجمع می کنند و رهبران خود را بردوش می گیرند و آنها را غرقه بوسه و گل می کنند. این نشان از یک اعتماد بنفس بالا دارد. قطعا اگر ریزتر بررسی کنیم ضعفها و کمبودهائی نیز بود و هست که قطعا باید این ضعفها نیز جمعبندى و رفع شوند. در این ابعاد ظاهر شدن جنبش کارگری در شهرهای کردستان بخصوص سنندج حرکتی تازه بود و نسلی از فعالین و رهبران به میدان آمدند که  کم تجربه تر بودند. اما با این وجود موفقیت و پیروزهائی که داشت نشان داد فعالین کارگری با آمادگی بیشتری برای امر سازماندهی و رسیدن به خواستهاى برحق خود به میدان آمده اند.

يک دنياى بهتر: به نظر شما جنبش کارگرى در کردستان بايد بعد از اين واقعه چگونه بخودش نگاه کند و چه دستاوردهائى را تثبيت کند؟
نسرين رمضانعلى: یکی از دستاوردهای مهم جنبش کارگری در کردستان و حداقل در یکی دوسال گذشته که طبقه کارگر در کردستان به آن دست یافته است امرتشکل یابی آنها است.  برای اولین بار این کارگران شهر سنندج بودند که خانواده هاى خود را در مبارزات خود دخیل کردند و در هر اعتراضی نقش برجسته خانواده ها را شاهد بودیم. مثلا اعتراضات کارگران الومین، شاهو، نساجی پرریس، اینها تنها خود بعنوان کارگرانی که نیروی کار خود را می فروشند به میدان نیامدند بلکه گام به گام این مبارزات همراه و هم دوش خانواده هایشان به میدان آمدند. در جریان اعتراضات و اعتصاباتی که کارگران شاهو و نساجی داشتند، اخبار مبارزات خود را از طریق مطبوعات داخلی و خارجی به اطلاع مردم می رسانند. در جریان همین اعتراضات بود که سنت تشکيل صندوق همبستگی احيا شد و تسرى يافت. در عین حال و مهمتر از هر چیزی، تشکیل مجمع عمومی کارگران و انتخاب نمایندگان واقعی خود بود. این دستاوردهائی است که طی 3 سال گذشته کارگران در شهرهای کردستان بدست آورند. این دستاوراهای را باید ارج نهاد و در عین حال ارتقا داد.
فعالین کارگری متهم شدند که چرا عضو  تشکل کارگری هستند. از آنها خواسته شد تشکل را منحل کنند. اما کارگران قدرت خود در متشکل بودن را ديدند و تجربه کردند، به همین خاطر در مقابل خواست ضد کارگرى انحلال تشکل، همه یک صدا اعلام کردند تشکل ابتدائی ترین حق کارگران است. کارگران اعلام کردند اگر متشکل در مقابل کارفرما و صاحبان پول و قدرت نباشیم اوضاعی بشدت اسفبار تر از امروز خواهیم داشت و تنها می شود از طریق  تشکل صدای حق طلبانه خود و خواستهای برحق خود را روبه جامعه اعلام کنند و براى تحقق آن بجنگند. حفظ این تشکل از جانب کارگران نشان از یک بلوغ سیاسی در جنبش کارگری بود. البته باید این را هم اشاره کرد خیلی طبیعی است در درون جنبش کارگری به مثابه جنبشی اجتماعی گرایشات دیگر نیز ابراز وجود می کنند و شاهد کشمش این گرایشات هم بودیم و فکر می کنم خیلی طبیعی است که این گرایشات در تند پیچها به جنگ هم خواهند رفت. اگر منطقی هم به مسئله نگاه کنیم شاهد هستیم جنبش کارگری خود را آماده می کند و این تجارب گرانبهائی برای جنبش کارگرى است. اگر خلاصه کنم باید بگوئیم اول مه در سنندج، صحنه جدال کارگران با رژیمی ضد کارگری و در عین حال میدان جدال گرایشات اجتماعى در متن اين اعتراض بود.

يک دنياى بهتر: فکر ميکنيد جمهورى اسلامى از کل اين ماجرا نفع برد يا ضرر؟ سياست سرکوب رژيم را چگونه بايد به ضد خود تبديل کرد؟
نسرين رمضانعلى: همانطور که در بالا اشاره کردم اول ماه مه امسال  دستاوردها و تجارب زیادی  داشت  که باید این دستاوردها را تثبیت کرد. تثیبیت نه به این معنا که فقط خاطره ای خوب از یک حرکت بزرگ باشد بلکه هر روز طبقه کارگر شاهد چنین اقداماتی در ابعاد بزرگتر و سراسری تر باشد. نقش خانواده های دستگیر شده مهم بود. علی رغم اینکه برای اولین بار تقریبا 3 سال  پیش بود که خانواده های کارگران الومین با همسرانشان اعلام هم سرنوشتی کردند و در مقابل تعرض کارفرما و دولت، نه تنها اعتراضات همسران خود را حمایت کردند بلکه مبارزه کارگرى در ايران را وارد فاز تازه ای کردند. تا قبل از این حرکت شخصا شاهد حضور يکپارچه خانواده های کارگری در اعتراضاتشان نبودم یا حداقل من نشنیده بودم. اما امسال نقش خانواده های کارگری چه دربرگذاری مراسم و چه بعد مشهود بود. یک فاکتور دیگر و تجربه خوب این بود کارگران برای آزادی دستگیر شدهها چند جانبه اقدام می کردند. اين حرکت عليرغم هر کمبود و ضعفى مملو از نقاط روشن و پيشروى است. دستگيرى و سرکوب مانع نشد که برای مثال در درون خود این تشکل در مورد حقوق کودک و ایجاد تشکلی برای کودکان بحث و اقدام نکنند. این فشارها باعث نشد که نه فقط تشکل شان را حفظ کنند بلکه در مورد موقعیت زنان و ایجاد عرصه ای برای دفاع از حقوق زنان بحث نشود. دهها اقدام دیگر برای سازمان دادن طبقه کارگر بعنوان پیکره اصلی جامعه مورد بحث قرار گرفتند. این اقدامات در کنار جدل گرایشات درون جنبش کارگری در ایران و به طبع در کردستان صورت گرفته است. کشمکش گرايشات وجود داشت اما اتحاد کل جنبش اعتراضى بدرست اصل بود و اين نشان بلوغ فکرى و سياسى است. گرایشات در مقابل رژیم یک دست بودند. اما کشمکش گرایشات را نمی شود قلم گرفت.
رژیم جمهوری اسلامی بنظرم بازنده بود اولا یکی از اقدامات رژیم انحلال اتحادیه بود که به یک آرزو بدل شد. رژیم جمهوری اسلامی با ایجاد موانعی قصد داشت ارداه و روحیه بالاى کارگران را درهم بشکند. در اين هم موفق نشد. نه تنها ما شاهد بودیم که کارگران تعرضى تر عمل مردند بلکه مردم سنندج با حساسیت بیشتری به مسئله دستگیری کارگران برخورد کردند. جوانان در این محلات مرتب در جنب جوش بودند؛ فیض اباد، خیابان سیروس، جوانان فرح و 25 شهریور، خیابان حسن اباد، کله کجار، شریف اباد. تجمع هر روزه جوانان در پارک مادر و سپیدار برای سازمان دادن اقداماتی جدید برای ازادی دستگیر شده ها در جريان بود. در شهرک بهاران و شهرک سعیدی بر دیوارهای آن شعار آزادی دستگیر شده ها را نوشته بودند. تقريبا تمامی مراکز اصلی کارگری شهر سنندج کار اطلاع رسانی و پخش و تکثیر اطلاعیه در مورد مراسم اول مه و ادامه اخبار و گزارشات را در سطح شهر انجام ميدادند. جمهوری اسلامی ناتوان بود. آزادی دستگیر شده ها معضلی شد برای رژیم و در عین حال نمی خواست شکست خود را در مقابل کارگران متشکل اعلام کند. با توسل به وثیقه تلاش داشت صورت خود را سرخ نگهدارد. دولتی که با تمامی دم و دستگاه سرکوبگرش زبون و ضعیف بود. دست کارگران و مردم سنندج و جوانان پرشور و انقلابى درد نکند.

يک دنياى بهتر: براى آزادى محمود صالحى چه تلاشهائى بايد توسط فعالين کارگرى صورت گيرد؟ اهميت اين موضوع کدامست؟
نسرين رمضانعلى: فکر می کنم دستگیری محمود صالحی همان معضلی است که رژیم با آن دست و پنچه نرم می کند. محمود صالحی دستگیر شد تا اول ماه مه برگزار نگردد. وی دستگیر  شد تا در کنار حمله ای که به کل جامعه تحت عنوان مبارزه با بد حجابی سازمان داده شد مانع از برگزاری اول ماه مه شود. محمود صالحی دستگیر شد تا رژیم به  فعالین کارگری هشدار بدهد اگر مواظب نباشید چنین سرنوشتی در انتظار شما است. اما نه تنها هیچ کدام از اینها موثر واقع نشد اتفاقا کارگران مرتب تلاش می کردند به ملاقات محمود صالحی در مقابل زندان بروند. کارگران با در دست داشتن شاخه های گل در دست در مقابل زندان اعلام همبستگی کردند و اعلام کردند برای آزادی محمود صالحی از هیچ تلاشی کوتاهی نخواهند کرد. باید گفت رژیم در کل این سیاستها شکست خورد. آزاد کردن محمود صالحی را ممکن است به موقعی واگذار کند که بخواهد مثلا چهره ای انسانی از خود نشان بدهد در مقابل دوربینهای دنیا. امروز رژیم جمهوری اسلامی مسئول جان و سلامتی ایشان است.

این تلاش رژیم بجای نخواهد رسید. اما ابعاد اعتراضات در جامعه ایران هر روز شکل تازه ای به خود می گیرد. باید در تمامی این اعتراضات خواست آزادی دستگیر شده ها و کليه زندانیان سیاسی و از جمله محمود صالحی در سرلوحه خواستها قرار بگیرد. هر اعتراض دانشجوئی، هر اعتراض کارگری، هر اعتراض جنبش زنان، هر اعتراض معلمان و پرستاران، حتی هر تک صدای اعتراض در ایران باید همراه با این خواست باشد و رژیم را وادار کرد که محمود صالحی را که بخصوص از وضعیت جسمی وخیمی هم برخوردار است آزاد کند. در عین حال شهر سنندج باید خیلی فکوس شده برای آزادی محمود صالحی تلاش کنند. تجمعات سازمان یافته و با برنامه و از قبل اعلام شده که تعداد هر چه بیشتری بتوانند شرکت کنند و خواهان آزادی محمود صالحی شوند. خانواده محمود صالحی تحت حمایت بی دریغ مردم و بخصوص جنبش کارگری بوده است و باید ابعاد این حمایت را صد برابر کرد. باید در شهر سنندج و در مقابل زندان و در مقابل دادگستری شاهد تجمعات بزرگ باشیم که به فراخوان طبقه کارگر و تشکلهای مستقل آنها باشد. محمود صالحی معضلی شده برای رژیم و مبارزه در ابعاد تازه تر و اشکالی نو و گسترش همبستگى کارگرى می تواند تضمین کننده آزادی او باشد.